آرمین و مامان شیما

چقدر زود این کوچولوها بزرگ می شن . مطمئن هستم که هموینطور که الان دلتنگ روزهای نوزادیش هستم ، یکروز هم دلتنگ این روزها و شیرین زبونیهاش می شم.       ...

      ...

بعد از اینهمه ننوشتن حالا اول یکم عکس می گذارم تا در پستهای بعدی نوشته هم به اونها اضافه بشه:   ...

این پسر نه ماهه ما اصلا دوست نداره توی تختش بمونه و همش می خواد یک جورایی از تختش بیاد بیرون و شیطونی کنه و با 4 تا دندونی که داره همه چیز رو گاز بزنه. ...

این کوچولوها عجب دنیای جالب وعجیبی دارند.آرمین ما این روزها سینه خیز می ره ،با یک وسیله جدید سرگرم می شه ،به موبایل مامان و بابا خیلی علاقه داره و اصلا از موبایل اسباب بازی که براش خریدیم خوشش نمی آید.اصلا دوست نداره توی کریر بشینه و یا توی تختش بمونه.عاشق بیرون رفتن یا همون ددره.از لباس پوشیدن متنفره و در عوض وقتی لباس می پوشه و از در خونه می آیم بیرون کلی ذوق میکنه و حسابی از خودش صدا در می آره .دیگه به اسباب بازیهاش علاقه نشون نمیده و عاشق تمام وسایل خونس از وسایل آشپزخونه گرفته تا لوازم برقی و...                     &nb...

سلام به همه کسانی که این وبلاگ رو می خونند. من شیما هستم .مامان یک پسر گل به اسم آرمین که 9 ماهشه.از روزی که به دنیا آمده خیلی دلم  می خواست که براش یک وبلاگ درست کنم ولی نشد.بلاخره امروز فرصتی پیش آمد تا اینکار رو انجام بدم و کلی خوشالم. حالا برای شروع کار یک عکس از آرمین می ذارم: ...